« و ناگهان معلّم شدم »

مشق نوشته های میثم علیزاده افشار

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

رویکرد مونته سوری و روشِ میزان


در این مقاله و مقالات بعدی سلسله مطالبی با موضوع مقایسه ی رویکردهای آموزشی رایج در دنیا و روش میزان منتشر می شود. منبع اصلی این مطالب، کتاب «رویکرد های آموزشی» اثر استاد ناصر یوسفی و کتاب «نگاهی بر روش میزان» اثر آقایان محمدجواد علی اکبریان و مرحوم حمیدرضا دادگسترنیا است.

در سومین یادداشت، درباره ی یک روش معروف آموزشی به نام مونته سوری گفته می شود.

 بد نیست قبل از خواندن ادامه ی مقاله، نگاهی به مطالب گذشته داشته باشید :

 

روش مونته سوری چیست و چگونه شکل گرفت؟

مونته سوری

نظام آموزشی مونته سوری یکی از شاخص ترین و مطرح ترین نظام های آموزشی مبتنی بر روان شناسی گشتالت است. ماریا مونته سوری که بانی آموزش این روش است از معدود کسانی بود که سرسختانه و با پایداری غیرقابل توصیفی در برابر مدارس رفتارنگر ایستاد. او که از دوران کودکی تحت فشار برنامه های خشک مدارس بود، تصمیم گرفت تا فرصت های متنوع دیگری را برای کودکان فراهم کند. او در این مسیر آموخت که نمی توان کودکان را مجبور به فراگیری اصول و یا اطلاعات کند. او معتقد بود که کودکان باید حق انتخاب داشته باشند و در انجام کارهای خود آزادی را تجربه کنند. به این منظور الگوی جدیدی را در آموزش کودکان آغاز کرد.

خانم مونته سوری در سال 1909 میلادی روش خود را در آموزش کودکان، به طور رسمی اعلام کرد و خبر فعّالیت های او خیلی زود در سطح کشور ایتالیا پخش شد. افراد سرشناس مایل بودند که فرزندان خود را به مراکز مونته سوری بسپارند.از آنجا که مونته سوری بر آزادی و استقلالدر آموزش اصرار فراوان داشت و دیدگاه های او همراه با اصلاحات اجتماعی بود، دولت فاشیستی موسولینی در جریان جنگ جهانی دوم او را به اسپانیا تبعید کرد.

در نهایت، ماریا مونته سوری پس از حضور در کشورهای مختلف در 6 مه 1992 در کشور هلند و در سن 82 سالگی درگذشت اما روشی که بنا نهاد مورد استقبال کشورها قرار گرفت و همچنان یکی از الگوهای متداول آموزش در جهان است.

بیشتر بخوانید :

 

مبانی آموزش در مونته سوری و اصول روشِ میزان

در حال حاضر کشور آمریکا و انگلستان از مراکز مهم برای ترویج و گسترش این الگوی آموزشی هستند. صدها مرکز آموزشی در سراسر دنیا براساس چنین الگویی کار می کنند. الگوی فعلی مونته سوری نیز همانند روش میزان در ایران، موافقان و مخالفان خاص خود را دارد. در ادامه به معرفی بیشتر الگوی مونته سوری و مقایسه ی آن با میزان پرداخته می شود:

  • انگیزه های درونی

اولین نکته ای که مونته سوری به آن رسید، مسئله ی انگیزه های درونی بود. انگیزه ی درونی بیشتر به این معنی که اگر کودک یا بزرگسال حتی دارای برنامه های آموزشی هم نباشد و هیچ کس او را به کاری یا چیزی تشویق نکند، خود این فرد این شور و شوق را دارد که بیاموزد. نظریه ای که در هفتمین اصل روش میزان با نام «درونی کردن انگیزه ها» به خوبی دیده می شود. در مونته سوری، حرکت و یادگیری بدون پاداش شاخص این اصل است و در میزان علاوه بر این، مسئولیت پذیری کودک بدون تشویق و فضاسازی در این مورد بسیار اهمیت دارد.

  • حل مسئله

شاید بسیاری از معلمان قبل از مونته سوری از روش حل مسئله استفاده می کردند اما مونته سوری برای اولین بار حل مسئله را به عنوان یک تکنیک معرفی کرد. درحال حاضر در بسیاری از مدارس دنیا همچون میزان هم، مربیان مسائل مختلفی را آگاهانه به وجود می آورند تا کودکان بتوانند به حلّ آن بپردازند.

  • آزادی و انتخاب کودک در روند آموزش

مونته سوری به آزادی در کار و آموزش بسیار توجه داشت. کودکان در برنامه های آموزشی این مراکز، آزادی را تجربه می کنند. آزادی این امکان را به وجود می آورد تا بنوانند انتخاب های درست تری را در زندگی خود تجربه کنند، آزادانه دست به آزمایش و وارسی بزنند و درباره ی موضوعات مختلف بدون هراس گفت و گو کنند. از دیدگاه مونته سوری در یک فضای بسته و استبدادی نمی توان به کشف رسید.  البته این دیدگاه منحصر به این روش نماند. سومین اصل مهم روش میزان هم به «آزادی عمل حداکثری» اختصاص دارد. در میزان علاوه بر دلایل علمی مونته سوری، شرع مقدس و آیاتی از قرآن نیز حجتی برای این اختیار و انتخاب ذکر می شود. در روش میزان این اعتقاد وجود دارد که رعایت این اصل موجب قانون مندی کودکان در آینده خواهد شد.

در هر دو روش، آزادی برای متربیان یک گستره ی بی انتها نیست و حدود آن مشخص شده است.

من می خواهم آزادی کودکان را تحقق بخشم. می خواهم آزادی را از قلمرو توقعات ایده آل به سطح عمل و به زندگی محسوس و مادی منتقل کنم. (ماریا مونته سوری)
  • نظم ضرورتی برای آزادی و یا آزادی الزامی برای نظم؟

مونته سوری معتقد بود که کودکان در نظم بهتر می توانند آزادی و امنیت را تجربه کنند و بهتر می توانند مسیر اکتشاف خود را پیگیری کنند. از نگاه او، کودکان باید قوانین را رعایت کنند، به ترتیب با وسایل بازی کنند و وسایل خود را در جای همیشگی قرار دهند. روش میزان برخلاف مونته سوری، آزادی را مقدمه ای برای نظم پذیری تعریف می کند و به قوانین حداقلی اکتفا می کند.

  • واقعیت و طبیعت

از دید مونته سوری هیچ ضرورتی ندارد که ما به کودکان، دنیا را غیرواقعی نشان دهیم و دنیا همان گونه که هست بهترین امکان برای معرفی است لذا در این روش از هرگونه شکل های فانتزی، داستان های غیرواقعی، پوسترهای تخیلی و... پرهیز می شود. روش میزان چنین الزامی ندارد و در پایه های مختلف مدارس میزان، داستان های تخیلی نقل می شود، نمایش های خیالی اجرا می گردد و از شکل های فانتزی هم در کارگاه های هنر استفاده می گردد.

  • استفاده از وسایل کمک آموزشی

ابزار کمک آموزشی که مونته سوری طراحی کرد، ابزاری هدفمند، سازمان یافته و مرحله بندی شده است. یعنی هر وسیله یک هدف اصلی را دنبال می کند اما این انعطاف را دارد که کودک از آن استفاده های مختلف داشته باشد. ضرورت استفاده از وسایل کمک آموزشی بالطبع مونته سوری را در زمره ی گران ترین الگوهای آموزشی قرار می دهد. اگرچه در روش میزان استفاده از وسایل کمک آموزشی توصیه می شود اما ضرورتِ روش نیست.


دانش آموختگانِ مونته سوری؛ فارغ التحصیلانِ آزادی و انتخاب

نگارنده ی مطلب در جریان تحقیق درباره ی روش مونته سوری، به لیست بلندی از فارغ التحصیلان مشهور رسید که بعضی از آن ها در زمره ی کارآفرینان برتر و صاحبان استارتاپ های مشهور هستند. همچنین افرادی چون توماس ادیسون و الکساندر گراهام بل از معلمین سرشناس مدارس مونته سوری بودند. اسامی زیر تنها تعداد کمی از این دانش آموختگان است:

  1. گابریل گارسیا مارکز (نویسنده ی مشهور «صد سال تنهایی»)
  2. لُری پیج و سرگئی برین (بنیان گذاران گوگل)
  3. جِف بزوس (بنیان گذار سایت آمازون)
  4. جیمی والز (بنیان گذار ویکی پدیا)
  5. ......

همگی این افراد در دوران کودکی شان اصل آزادی و انتخاب را تجربه کردند. حقی که رفتارنگرها در آموزش و پرورش آگاهانه نسبت به آن بی توجه بودند و یا سعی کردند به شکل غیرواقعی موضوعی را به عنوان انتخاب تحمیل کنند. حالا این پرسش مهم مطرح می شود که چگونه این فارغ التحصیلان کارآفرین با وجود آزادی عمل در کودکی، توانسته اند مهارت آموزی کنند و به مدارج بالای اجتماعی برسند؟! مگر نه آنکه رفتارنگر ها معتقدند کودکان نمی توانند با آزادی و انتخاب مهارت بیاموزند و انسان هایی کوشا باشند !!

#روش_میزان

 

ان شاء الله در آینده خواهید خواند:

  • رویکرد والدورفی و روشِ میزان
۲۹ آذر ۹۶ ، ۱۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میثم علیزاده افشار

نقد و بررسی پویانماییِ «همانند» (Alike)


گاهی اوقات ارزش یک پویانمایی یا فیلم کوتاه از صدها فیلم بلند سینمایی بیشتر می شود. «همانند» (Alike) از جنس همین پویانمایی هاست که بدون یک خط دیالوگ، به خوبی مفهوم احساسات انسانی را به مخاطب منتقل می کند. در بین آثاری که به حوزه ی تعلیم و تربیت مرتبط است، این اثر واقعا شایسته ی تقدیر است. در معرفی بیشتر این پویانمایی با ما همراه باشید:



شروع داستان؛ مدرسه جایی در تعارض با شادابی و نشاط

کاپی ((Copy مشغول قهوه خوردن است و یک کوله ی سبز و تعدادی زیادی کتاب با نام مدرسه (School) دیده می شود. او تعدادی زیادی از این کتاب ها را در کوله قرار می دهد و با کشیدن کش آن، دوباره جمع و جورش می کند (به نظر می رسد که این کتاب ها نمادی از علوم بی فایده و محفوظات زیاد در سیستم آموزش و پرورش عمومی است که به دانش آموزان تحمیل می شود). سپس پیست ( (Pastبا یک شادابی و نشاط کودکانه، به سمت پدرش می آید و ناگهان کوله ی سنگین بر دوش او می افتد و اولین تقابل پیست با مدرسه صورت می گیرد.
 

شهر رنگ باخته نمادی از الیناسیون1

آدم هایِ انیمیشن، شباهت زیادی به هم دارند. کیف های سنگین، بدنشان را خمیده و خسته کرده است و غم و اندوه در چهره ی شان مشهود است. نوازنده یِ ویلون در میدان مرکزی شهر، کاپی و پسرش تنها المان های رنگی این پویانمایی هستند. کارگردان به خوبی رنگ را نماد طراوت و احساسات انسانی نشان می دهد. زمانی که کاپی پشت میز کارش می نشیند و مانند یک ربات باید ده ها کتاب را تایپ کند، آن وقت است که دیگر یک ماشین است و احساساتش (رنگ) از بین می رود. او برای دیدن پسرش در پایان ساعت کاری بسیار مشتاق است و هنگامی که فرزندش را در آغوش می گیرد، دوباره انسان می شود! نگاهی به انگشتانش می اندازد و باور می کند که دیگر یک ماشین تایپ نیست، بلکه یک پدر است.
 

مدرسه و محل کار؛ از تولید به مصرف

ایوان ایلیچ نویسنده ی کتاب «مدرسه زدایی» معتقد است که مدرسه در جهت اهداف انقلاب صنعتی و برای تربیت نیروی کار به وجود آمده است. درستی یا نادرستی این فرضیه، محل بحث این نوشته نیست. نکته ای است که در این انیمیشن اشاره شده است. وقتی کارگردان، مدرسه و محل کار را از بالا و روبه روی هم نشان می دهد، گویا می خواهد همین فرضیه را ثابت کند که یک چرخه ی تولید دانش آموز و مصرف نیروی کار در جریان است.
 

پسر همانند پدر؛ پدر همانند پسر

نام کاپی و پیست که در توضیحات فیلم آمده است و همچنین عنوان «همانند» برای این پویا نمایی، از یک شبیه سازی انسانی می گوید. گویا رسانه ها، نظام سرمایه داری و حکومت ها همگی دست به دست هم داده اند تا انسان ها را شبیه به هم کنند. داستانِ «همانند» زمانی تراژدی2 می شود که پدر مثل هرروز بعد از پایان کارش می رود که پسرش را در آغوش بگیرد اما با چهره ی کم رنگ و خسته ی فرزندش مواجه می شود. دیگر نمی تواند او را در آغوش بگیرد تا زندگی دوباره پیدا کند چون که پسر علاقه ای به آغوش پدر ندارد.
فردایی دیگر می رسد و پیست نه تنها دیگر از کوله ی مدرسه فرار نمی کند بلکه با غمی در چهره به استقبال کیف می رود. تازه دارد راه و رسم زندگی مدرن شهری را می آموزد. کاپی کم کم متوجه سبک زندگی اشتباهش می شود و این بار او به پسرش پیشنهاد می دهد که به میدان شهر بروند تا نوازنده ی ویلون را تماشا کنند. پیست خیلی خوشحال می شود ولی وقتی به میدان می رسند..........
 
انیمیشن کوتاه Alike، محصول مشترکی از دنیل مارتینز لارا3 و رافا کانو مندز4 انیماتور های اهل مادرید است. این دو کارگردان پیش از این تنها یک پویانمایی به نام «تغییرات» Changes)) ساخته بودند که مثلِ «همانند» به موضوع تغییرات رفتاری و خلاقیت در برابر روزمرگی اشاره داشت اما از نظر کیفیت ساخت به هیچ وجه قابل مقایسه با «همانند» نبود. همانند را می توان با «جوجه کبوتر»5 Piper)) مقایسه کرد. در هر دو پویانمایی، فرزند قرار است راه و رسم زندگی را بیاموزد. جوجه کبوتر از مادرش و پیست هم از پدرش کاپی! اما در «همانند» این پدر است که نهایتا از پسر می آموزد و در برابر روزمرگیِ جامعه یِ مدرن خلّاق می شود.
 
می توانید این پویانمایی زیبا را در پایین همین صفحه مشاهده کنید. چنانچه مایل به تماشای آن با کیفیت FullHD هستید؛ کلیک کنید
 
پی نوشت :
  1. ازخودبیگانگی یا الیناسیون (به انگلیسیAlienation :) واژه ‌ای است که در لغت به ‌معنای از دست دادن، یا قطع ارتباط با چیزی است. این واژه به طور خاص در دست‌ نوشته ‌های اقتصادی-فلسفی مارکس بیان شد و از این طریق شهرت یافت. در این کتاب این اصطلاح برای انسانی به‌ کار رفته‌ است که با طبیعت انسانی بیگانه شده ‌است.
  2. نمایش نامه ی غم انگیز
  3. Daniel Martínez Lara
  4. Rafa Cano Méndez
  5. داستان این پویانمایی درباره ی یک جوجه است که مادرش سعی می کند به او غذا پیداکردن یاد بدهد اما در این حین با چالش هایی مواجه می شود
 
۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۲:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میثم علیزاده افشار

رویکرد رجیو امیلیا و روشِ میزان (بخش دوم)


در این مقاله و مقالات بعدی سلسله مطالبی با موضوع مقایسه ی رویکردهای آموزشی رایج در دنیا و روش میزان منتشر می شود. منبع اصلی این مطالب، کتاب «رویکرد های آموزشی» اثر استاد ناصر یوسفی و کتاب «نگاهی بر روش میزان» اثر آقایان محمدجواد علی اکبریان و مرحوم حمیدرضا دادگسترنیا است.


نگاهی به مطالب گذشته :


نقش معلم در مدارس میزان و رجیو امیلیا

در جدول زیر نقش معلم در هر دو روش مقایسه شده است :

  روشِ میزان

 الگوی رجیو

فعالیت ها و رفتارهای متربیان را به طور دقیق مشاهده و در دفتر مخصوص ثبت می کند.

محقق و پژوهش گری است که به طور مداوم کودک را مورد شناخت و ارزیابی قرار می دهد.

به اصلِ آزادی عمل حداکثری کودک در مدرسه پایبند است و کودک را به تفکر و چالش دعوت می کند. (کلاس پژوهش در میزان به منظور ارائه ایده های متربیان است)

می کوشد که در کلاس فضای کاملا آزادی را برای پرسش، توضیح خواستن، ارائه ایده ها، فکرهای نو و چالش برانگیز به وجود بیاورد.

صرفا معلم راهنما در هر پایه ی تحصیلی، گزارشات ثبت شده از سوی مربیان را در صورت صلاحدید به خانواده اطلاع می دهد و انتظارات اولیا را نیز بررسی می کند.

پلی بین والدین، جامعه ی محلّی و کارشناسان با کودک است و از طریق تعامل با خانواده ها در صدد است تا به نیاز های والدین نیز توجه کند.

موظف به آموزش سرفصل های تعیین شده از سوی برنامه ی درسی ملی آموزش و پرورش است و تنها با طراحی کاربرگ های آموزشی می تواند به غنی شدن مطالب کمک کند.

در محتوای برنامه ی درسی و اهداف آموزشی دخالت مستقیم دارد و با کمک اولیا و کارشناسان به تعیین محتوای آموزشی مدرسه مبادرت می ورزد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 



 


مبانی آموزش در رجیوامیلیا و انطباق آن با روشِ میزان

چهار اصلی که مالاگازی به عنوان زیربنای نگرشی این روش مطرح کرد، موجب شد تا مبانی و اصول کار در این سیستم شکل بگیرد. این مبانی به نوعی سیاست های کلی کار با کودکان را دراختیار مربیان قرار می دهد.

  • رشد یکپارچه (در نظام آموزشی رجیو امیلیا این اعتقاد وجود دارد که کودکان از صدها زبان مختلف برای ارتباط گیری استفاده می کنند. مالاگازی برخلاف پیاژه معتقد است که باید به تمام جنبه های رشد هوشی کودک (عقل، احساس، حرکت و..) توجه کرد و آن ها را با هم پیش برد.طراحان روش میزان نیز بر توجه به تفاوت های فردی کودک تاکید می کنند اما درباره ی تقویت هوش های مختلف کودک تاکنون اصولی تنظیم نکردند.)
  • محیط به عنوان مرکز آموزشی (آموزش در تداوم فضایی است که پیرامون کودک جریان دارد به همین دلیل این سیستم در کل جامعه ی پیرامون کودک حساس است. مالاگازی در 1985 در یک سخنرانی می گوید : «آنچه را که می خواهی کودک بیاموزد، برایش در محیط پخش کن و فرصت بده که به شیوه ی غیرمستقیم آن ها را جذب کند.» در روش میزان آموزش در بستر مدرسه صورت می گیرد اما محیط پیرامون او اهمیت دارد. البته جنسِ اهمیت آن با رجیو متفاوت است. به اولیا توصیه می شود که از ثبت نام در کلاس های خارج از مدرسه خودداری کنند. همچنین یکی از برنامه های مدرسه، جلسات منظم ماهانه به منظور آموزش خانواده ها در رفتار با فرزندان است.)
  • هنر و رشد عاطفی (امیلیا خیلی مبتنی بر هنر است و بچه ها فقط در حوزه ی هنر کار می کنند و در جنبه های دیگر مانند ریاضیات توانایی خاص به دست نمی آورند که در میزان چنین نیست.)
  • مستند سازی (در برنامه های آموزشی رجیوامیلیا و همچنین روش میزان، مستندسازی نقش مهم و اساسی دارد و شامل گزارش های روزانه ی معلمین، گزارش فعالیت های خاص، عکس و فیلم برداری و نمونه ی کارهای کودکان می شود.)
  • آموزش مبتنی بر پروژه (در سیستم رجیوامیلیا، پروژه ها بسیار خودنمایی می کنند. عمیقا این اعتقاد وجود دارد که پی گیری پروژه بزرگ ترین آموزشی است که می توان برای کودکان فراهم کرد. در مدارس میزان، پروژه های آموزشی به اندازه ی رجیو پررنگ نیست اما یکی از برنامه های مهم مدرسه است.)

 

پروژه ی مزرعه ی ما ؛ نمونه ای از رویکرد پروژه محور در روش میزان

در تابستان سال 1396، با نظر کارشناسان روشِ میزان (دکتر مدرسی و سرکارخانم نجفی) و حضور تعدادی از مربّیان (جناب آقای حسینی، جناب آقای مختاری نژاد و سرکارخانم احمدی) پروژه ای تحت عنوان «مزرعه ی ما» در محل پیش دبستان میزان آغاز شد. موضوع پروژهساخت یک مزرعه بود که در ده جلسه با توجه به نیاز های متربیان صورت گرفت.

نوآموزان در ظاهر روی یک موضوع متمرکز شدند اما به طور غیرمستقیم با اولویت بندی نیازها، گفت و گو، جمع آوری اطلاعات، طراحی نقشه و بسیاری از مهارت های دیگر آشنا شدند.

تصاویر و همچنین فیلم کوتاهی از این پروژه، ذیل این مقاله پیوست شده است.

 

پی نوشت :

یکی از مدارسی که در ایران کاملا مبتنی بر روش رجیو امیلیا اداره می شود و بیشتر آموزش ها به صورت پروژه صورت می گیرد، «خانه ی یادگیری رها» واقع در خیابان مخبری شرقی تهران است.کودکان در این مدرسه دسته‌بندی نمی‌شوند و امکان این را می‌یابند که با هم‌سالان، بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها ارتباط مؤثر داشته باشند و در محیطی مشارکتی هم‌دیگر را حمایت کنند و از یک‌دیگر یاد بگیرند. بازدید از این مدرسه که به صورت مشارکتی و با حمایت موسسه پژوهشی کودکان دنیا تاسیس شده است، قطعا خالی از لطف نیست.

 

  • در ادامه به بررسی رویکرد مونته سوری و مقایسه ی آن با روش میزان پرداخته خواهد شد (ان شاء الله)
۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میثم علیزاده افشار

رویکرد رجیو امیلیا و روشِ میزان (بخش اول)



در این مقاله و مقالات بعدی سلسله مطالبی با موضوع مقایسه ی رویکردهای آموزشی رایج در دنیا و روش میزان منتشر می شود. منبع اصلی این مطالب، کتاب «رویکرد های آموزشی» اثر استاد ناصر یوسفی و کتاب «نگاهی بر روش میزان» اثر آقایان محمدجواد علی اکبریان و مرحوم حمیدرضا دادگسترنیا است.


آشنایی با الگوی رجیو امیلیا

الگوی رجیو امیلیا یکی از الگوهایی است که منطبق با سیستم یادگیری مشارکتی در نظریه یِ انسان گرایی شکل گرفته است و نتایج درخشانی نیز از سال 1945 میلادی تاکنون ارائه داده است. اولین بار که منطقه یِ رجیو امیلیا (در شمال ایتالیا) مطرح شد، در زمان جنگ جهانی دوم بود. در این سال ها معلمی توانا و دلسوز به نام «لوریس مالاگازی» مسؤولیت هماهنگی برنامه های آموزشی کودکان از کودکستان تا دوران دبستان را به عهده گرفت و موفق شد به یاری همکارانش برنامه های متنوع و مناسبی را برای دانش آموزان مدون و اجرا کند. پس از پایان یافتن جنگ و بازگشت جوانان، حرکتی که مردم منطقه برای آموزش فرزندانِ شان شروع کرده بودند نه تنها پایان نیافت بلکه موجب الگوی آموزشی ای شد که هم در ایتالیا و هم در سطح بین المللی به نام این منطقه معروف است.

بیشتر بخوانید :

 

چهار اصل مهم رجیو امیلیا که در روشِ میزان هم دیده می شود

سیستم رجیو امیلیا موفق شد با مطرح کردن چهار اصل زیر، آموزش را به عنوان یک جریان اجتماعی مطرح کند. مشابه آنچه که در روش میزانبا یازده اصل و پنج حوزه تعریف می شود.

این چهار اصل عبارتند از:

  1. کودکان استعداد های فراوانی دارند و به واسطه ی این استعدادها باید فرصت های فراوانی را خلق کرد تا آنها بتوانند استعدادهای خود را بشناسند، تمرین کنند و بروز دهند.

    * اصل کشف استعدادهای نهفته در روش میزان (حوزه ی آموزش علوم) :

    همانند رجیو بر فراهم کردن زمینه ها برای بروز استعدادها و توانایی های متربیان تاکید می کند اما در شناسایی استعداد ها نقش مربی را نسبت به خود کودک مهم تر می داند.

  2. کودکان به تداوم ارزش های فرهنگی جامعه کمک می کنند. آن ها منابعی هستند که میراث فرهنگی را به نسل های آتی منتقل خواهند کرد.

    * اصل تقید به ارزش های دینی و اصل هویت ملی در روش میزان (حوزه ی اجتماعی _ ارتباطی) :

    توجه به ارزش ها و میراث فرهنگی جامعه را بسیار مهم می داند و نگاه به متربی در این حوزه را فراتر از یک منبع ساده برای انتقال میراث فرهنگی تعریف می کند.

  3. کودکان شهروندان امروز و فردای جامعه ی ما هستند و حمایت از آن ها موجب می شود تا آینده ی همگان تضمین شود.

    * اصل عزت فردی و اصل آزادی عمل حداکثری در روش میزان (حوزه ی عاطفی)

    حمایت از متربی را در حفظ و توجه به عزت فردی او می داند. به قدرت اختیاری که خدای متعال به او داده ارزش قائل است و این اصل را ضامن سلامت روانی و ارتقای مهارت های اجتماعی کودک در آینده می بیند.

  4. کودکان حق دارند که بهترین ها را داشته باشند و شایسته ی باکیفیت ترین مواد و برنامه های آموزشی هستند.

    * اگرچه این جمله در اصول روش میزان ذکر نشده است اما بدیهی است که طراحی یک سیستم آموزشی برای این است که کودکان شایسته ی با کیفیت ترین مواد و برنامه های آموزشی هستند. مالاگازی با گنجاندن این اصل سعی در یادآوری مستمر این جمله به مدیران و مربیان داشته است. جمله ی «کودکان حق دارند بهترین ها را داشته باشند» نیاز به ملاحظاتی دارد که در روش میزان در نظر گرفته می شود. نوشتن این عبارات در هفتاد سال پیش و در یک کشور جنگ زده، نشان از شهامت و رسالت متولیان این الگوی آموزشی دارد. همانند آنچه در سال 1383 در تهران تحت عنوان «روش میزان» صورت گرفت. زمانی که هنوز آموزش و پرورش کشورمان به این ضرورت نرسیده بود که دانش آموز نباید تنبیه بدنی شود و نباید ارزشیابی با یک نمره صورت بگیرد!

بیشتر بخوانید:

 

  • در ادامه به بررسی مبانی آموزشی در رجیو امیلیا و مقایسه آن با روش میزان و نقش معلم در هر رویکرد پرداخته خواهد شد.  (ان شاء الله)
۰۲ آذر ۹۶ ، ۲۲:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میثم علیزاده افشار